راهزن خاطره ها
ازهمه جا@@@هرچی که بخوای
شنبه 12 اسفند 1391برچسب:, :: 22:52 ::  نويسنده : مصطفی       


اول نامه ام را بخون بعد دلم رو بشکن

 

خودم رو واسه خیلی چیزها آماده کرده بودم ، واسه کلی حرف

در ماشین رو باز کرد و رو صندلی کناریم نشست . کاغذی رو داد دستم

کاغذ رو گرفتم و تو دستم مچاله کردم




یه نفس عمیقی کشیدم و تو چشای گریونش که ملتمسانه نگام میکرد خیره شدم

اما باید می گفتم . بی شرمانه نگاش کردم و گفتم : دیگه ازت خسته شدم . دیگه نمیخوامت . دیگه واسم بی ارزشی

بابا به چه زبونی بگم دیگه فراموشم کن . میخوام واسه همیشه برم و ترکت کنم

کاغذ رو تو دستم فشار میدادم و هی می گفتم و دونه های اشک از چشماش جاری می شد

نمیدونم چی شد . ماشنی اومد و زد به ماشینم و دختره مرد

در حالی که بهت زده شده بودم . نامه مچاله رو باز کردم .

فقط یه جمله نوشته بود که دلم رو سوزوند و تا آخر عمرم خواهم سوخت

«تو اگه بری من میمیرم»

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







 
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
نويسندگان